موسیقی دوره رنسانس

 

از قرن 15 میلادی تغییرات وسیعی در افکار و عقاید اروپاییان و دانشمندان آنها به وجود آمد و علوم و هنر های گوناگون تغییرات قابل توجهی کردند ،به این خاطر این دوره را رنسانس –Renaissance یا تجدید حیات نامیدند.
البته تحول و پیشرفت موسیقی بیانگر این نکته است که موسیقی دوره رنسانس به طور ناگهانی رابطه ی خود را با گذشته قطع نکرد بلکه آنچه داشت را بر میراثی که از قرون وسطی به جا مانده بود بنا کرد .(1)در این دوران به دلیل تحولات فکری ایجاد شده که برخی علل آن را می توان مهاجرت حکمای یونان به ایتالیا پس از انقراض دولت بیزانس به دست دولت عثمانی در سال 1453 ، پیدایش مذهب پروتستان ، اختراع صنعت چاپ و کشف قاره آمریکا بر شمرد ،مرکز تمدن قدیم از شرق به غرب منتقل گشت.
به تدریج نفوذ مذهب و کلیسا نیز در جوامع کمرنگ شد و هنرمندان خود را از قیود گذشته بیرون کشیدند ، با این وجود هنوز هم کلیسا بزرگ ترین حامی موسیقی و موسیقیدانان بود اما وابستگی آنها به کلیسا نسبت به قبل کم شد و موسیقیدانان تحت تأثیر نهضت رنسانس دامنه ی فعالیت خود را از موسیقی پولی فونیک (چندصدایی) که بر گرفته از کلیسا و مراجع مذهبی بود گسترش داده و به موسیقی غیر مذهبی روی آوردند.آنها از این طریق احساسات خود را، شامل غم ، شادی و … ابراز می کردند .این نوع موسیقی مورد پسند مردم قرار گرفت و توجه آنها به جدایی موسیقی از کلیسا معطوف شد.

موسیقی غیر مذهبی از ابتدا همان سبک پولی فونیک، اما آزاد تر و قابل انعطاف تر از گذشته را دارابود و بر زیر و بمی وزنی آن افزوده شد . به این ترتیب موسیقی غیر مذهبی توانست به روح و مفهوم اشعاری که همراه با آن اجرا می شد نزدیک تر گردد.به تدریج موسیقی غیر مذهبی به عنوان موسیقی مردمی گسترش بیشتری یافت ، به طوری که ترانه های غیر مذهبی عصر رنسانس از عالی ترین و ظریف ترین نمونه های موسیقی گذشته اند که از روح و طبع فرانسوی برخوردارند.

موسیقی رنسانس دنباله ی موسیقی قرون وسطی است و وقوع جنگ های صلیبی ، موجب ایجاد نزدیکی هایی بین موسیقی قرون وسطی ، رنسانس و تاحدی باروک و موسیقی شرقی شده است.

آهنگسازان این دوره به بررسی اشعار یونان باستان و اوزان آنها پرداختند و دریافتند که بکار بردن چندین ملودی با وزن و کلام های متفاوت شیوه ی نادرستی است که موجب نامفهوم شدن شعر وکلام می گردد، به همین دلیل به متحدالشکل کردن وزن ها پرداختند .به این ترتیب یک ملودی به عنوان ملودی اصلی انتخاب شد و سایر ملودی ها نقش همراهی کننده را ایفا کردند.

در دوره ی رنسانس قالب معمول موسیقی ، آواز کر و بدون ساز بود، اما بین سال های 1520 -1550 فرم های جدید موسیقی آوازی شکل گرفتندو نقش موسیقی سازی پررنگ شد .

در قرن شانزدهم دو شهر رم و فلورانس در ایتالیا به مراکز هنری تبدیل شدند. رم به دلیل وجود عوامل مذهبی و شاهزادگان ایتالیایی و فلورانس به خاطر اقامت خانواده ی مدیچی –Medici که از اشراف علاقمند به هنر بودند مرکزیت هنری پیدا کرد.

از قرن نهم میلادی پولیفونی در هر دو موسیقی شرقی و غربی پیدا شد. پولیفونی شامل ملودی های مختلف و فواصل مطبوع چند صدایییست اما در آن زمان قاعده ای برای چگونه بکار بردن آنها وجود نداشت. در اواخر قرن 15 میلادی قاعده ای کلی برای آواز های چندصدایی وضع شد که به موجب آن چند آهنگ که به طور هماهنگ شنیده می شوند باید طوری با یکدیگر ترکیب شوند که گوش آنها را نامطبوع تشخیص ندهد.این قاعده کنتر پوان – Contrepoint نام گرفت . کنترپوان در قرن 16 دارای قواعد خاصی گردید ،وبه این فرم که در آن صداها (ریتم،کلمات ،آواز)هم خوان و موزون بودند هارمونی گفته شد.به این ترتیب به دوعامل اصلی موسیقی یعنی ملودی(نوا) و ریتم(ضرب) عامل هارمونی (هماهنگی) نیزاضافه شد و موسیقی دچار تحولات عظیمی گشت.

هارمونی- Harmonyواژه ای یونانی است که به دستگاه یا نظم وترتیب اطلاق می گردد، البته هارمونی ای که در یونان باستان بکار می رفته با هارمونی امروز متفاوت است .درآن زمان به گام یا مقام، مد گفته می شد و موسیقی آنها اغلب بر مبنای مقامهای گوناگون و به صورت یک صدایی یا با اختلاف اکتاو (تفاوت زیر و بمی صدای زنان و مردان)اجرا می گردید. امروزه شیوه ی تنظیم هارمونی ، یکی از عوامل مهم تعیین کننده ی سبک در موسیقی است . سبک آنها را می توان در شیوه های پلی فونیک ،هوموفونیک ،هارمونی و یا به طور کلی در آهنگسازی بررسی کرد .(2)

در قرون وسطی تا اواخر قرن دهم شیوه ی نت نویسی مانند نت نویسی یونان بود وبرای نشان دادن میزان کشش نت ها ، از قرار دادن اکسان accent -بالای حروف آنها استفاده می شد .

در قرن 11 میلادی نت های مربع شکل سیاه را برروی دو خط حامل می نوشتند . گوئیدو دار تسو خط دیگری به آن افزود و کلیدهای دو ، فا و سل رانیز اختراع کرد.در قرن 14 نت های سیاه و قرمز معمول شد و بالاخره در دوره ی رنسانس نت های سفید و سیاه که اساس نت نویسی امروزی است به وجود آمد و تاپایان قرن 16 نت ها روی پنج خط حامل موسیقی به صورت کنونی در آمد.(3)

پیدایش صنعت چاپ در گسترش موسیقی نقش به سزایی داشت زیرا تاپیش از آن زمان، موسیقی و نت با هزینه های سنگین فقط در اختیار اشراف قرار می گرفتند ، اما به وسیله ی چاپ امکان استفاده از آنها برای مردم عادی نیز فراهم شد . اولین بار اتاوینو داپتروچی(اتادینوری پتروچی)-Ottavino da petrucci در سال 1498 از این روش استفاده کرد و نخستین قطعه ی چاپ شده ی موسیقی در سال 1501 منتشر شد که 33 موته برای سه صدا از ژوسکن دپره بود، هم چنین در همان سال کتاب موسیقی پولی فونی در ونیز به چاپ رسید.

یکی از مهم ترین پیشرفت های موسیقی در قرن 16 اصلاح گام توسط جوزپه تسارلینو(زارلینو) –Giuseppe Zarlino تئوریسین ایتالیایی بود که به مطالعه ی گام فیثاغورث پرداخت.فیثارغورث فواصل موسیقی را در درجه ی چهارم و پنجم محاسبه کرد که این محاسبه در زمان اسکندر مقدونی توسط اریستوکسن و پس از او بطلمیوس منجم و ریاضیدان در فواصل دیگر تکمیل شد .زارلینو در سال 1558 کتابی با عنوان «مطالعات هارمونیک» منتشر کرد که در آن گام دیاتونیک بطلمیوس را به صورت نوینی در آورد و گام طبیعی (زارلینو) ، با فواصل امروزی راایجاد کرد درحالیکه فارابی در قرن 10 میلادی دانگ حقیقی گام فیزیکی را کشف کرد و صفی الدین ارموی آن را تکمیل نمود.بر اساس تحقیقات زارلینو هر گام به واسطه فواصل معین اصوات از نت مبنا که تونیک –tonique نام دارد مشخص می شود و با رعایت این فواصل می توان هر نتی را به عنوان مبنا در نظر گرفت و گام دیاتونیک ساخت. فواصل گام زارلینو به این ترتیب است :

C B A G F E D C
2 15/8 5/3 3/2 4/3 5/4 9/8 1


از آهنگسازان این دوره می توان جیووانی نی پیر لوئیجی پالسترینا- Giovaninni Pierluigi Palestrina ، اورلاندو دی لاسو –Orlando di Lasso و توماس لویی دو ویکتوریا-Tomas Luis de Victoria را نام برد .